ضد وهابییت

این وبلاگ به بحث درباره عقاید وهاییون ، شبهات مطرح شده درباره شیعه ها و... بحث می کند

ضد وهابییت

این وبلاگ به بحث درباره عقاید وهاییون ، شبهات مطرح شده درباره شیعه ها و... بحث می کند

روزی بـه عـــمـــر(ل) رسـیـد شــیـطــان                       

                                   بگـریـخـت از او تـا کـه نـگـردد گـمــراه

    میرفت عـمــر(ل)زپیش و شیطان میگفت                                 

                                   لــا حــــول و لــا قـــــــوة الــاّ بــا لــلّــه

لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا(س)

 

۴( فضیلت امام حسین)

بسم الله الرحمن الرحیم



                                                          اشکال



چرا شیعیان اینقدر مقام ِ امام سوم خود را بالا برده اند تا جائییکه زیارت عاشورای آن امام را برابر با هزار حج و عمره و هزار غزوه همراه پیغمبر دانسته اند . آیا این اغراق آمیز نیست ؟؟؟


جواب


مقام والای امام حسین علیه السلام بر هیچ یک از مسلمانان پوشیده نیست چرا که هم اهل تسنن و هم اهل تشیع روایات فراوانی را در وصف آن امام بزرگوار نقل کردند که نشان از مقام والای آن امام بزرگوار و همچنین نشان از مقام والای دوستداران آن امام بزرگوار دارد . ما به سه حدیث از احادیثی که در کتب معتبره اهل تسنن وجود دارد اشاره میکنم


1_ در حالیکه در نص صریح ، پیغمبر اکرم فرمودند : تمام بهشتیان جوان هستند ، آنحضرت امام حسین را سرور جوانان اهل بهشت معرفی میکنند .......  روایت : حسن و حسین علیهما السلام سرور جوانان اهل بهشتند . ( جامع ترمذی ، ابواب المناقب ، باب المناقب الحسن و الحسین )


2 ـ  دوستداران و محبین امام حسین محبوب ِ خداوند هستند ...... روایت : پیغمبر اکرم فرمودند : حسین از من است و من از حسین ....... خداوند دوست دارد هر کسی را که حسین را دوست بدارد ( ترمذی ، ابواب المناقب ، باب المناقب الحسن و الحسین )


3_ از همه بالاتر اینکه حضرت رسول دوستداران و پیروان ِ امام حسین را هم درجه خود در روز قیامت دانسته اند ..... روایت : هر کسی مرا دوست بدارد و حسن و حسین و پدر و مادرشان را دوست بدارد در روز قیامت در درجه من خواهد بود . ( ترمذی ابواب المناقب باب مناقب علی ابن ابیطالب )


خلاصه : مقام والای امام حسین را خود شما اهل تسنن در کتابهایتان نقل کردید پس ما را ملامت نکنید که چرا اینقدر مقام آن امام را بالا برده اید و اما در مورد ثواب زیارت عاشوراء هم باید بگوئییم : وقتی دوستداران امام حسین در مقام انبیاء در قیامت محشور میشوند پس هیچ اغراقی نیست که در روایات آمده زیارت خود ِِ آن امام بزرگوار ثواب ِ فراوانی بمانند آنچه که ذکر کردید را دارامیباشد .


ماخذ : کتاب علل و پیدایش مذاهب اربعه نوشته آیت الله رضا زاده


ملاحظه : حال نوبت ما هست که از اهل تسنن سوال کنیم که :


به چه حقی آیات الهی را همطراز با نظر خلیفه دوم دانسته اید و گفته اید : خداوند طبق نظر خلیفه دوم آیات قرآن را نازل کرده است ؟!!! ( صحیح مسلم ج 4 کتاب فضائل الصحابه باب 12 فضائل عمر )



به چه حقی نظر خلیفه دوم را بر نظر پیغمبر برتری داده اید در حالیکه خود ِ خلیفه دوم از نظر خود تعبیر به بدعت کرده است ؟؟؟ ( صحیح بخاری ج3 ص 100 کتاب صلاه التراویح باب من قام رمضان )




ای اهل تسنن !!! این موارد و نمونه های فراوان دیگری که در کتب شما در مورد خلفاء خصوصا خلیفه دوم وجود دارد آیا اینها اغراق آمیز نیست ؟؟؟

۳(سجده بر خاک)

بسم الله الرحمن الرحیم

                                      اشکال


      چرا شما شیعیان در نماز از مهر استفاده میکنید ؟ آیا این نوعی عبادت ِ غیر خدا نیست ؟؟؟


                                    جواب


           با بررسی دو نکته به جواب خواهیم رسید


 نکته اول : تمام فقهای اهل تسنن و تشیع قائل به آنند که سجده بر خاک صحیح است و هیچ اشکالی ندارد فقط تنها تفاوتی وجود دارد اینستکه : علمای شیعه سجده بر غیر خاک را جائز نمیدانند .


 نکته دوم : روایات فراوانی وجود دارد که سجده بر خاک را بهترین سجده ها میداند که ما چند نمونه را از کتب اهل تسنن نقل میکنیم


 روایت اول : پیغمبر اکرم فرمودند : وجعلت لی الارض مسجدا و طهورا یعنی زمین برای من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است ( صحیح بخاری کتاب التیمم ح 323 ، 1/ 209 )


 روایت دوم  :  ام سلمه ( همسر رسول خدا ) از آن حضرت نقل می کند که فرمودند : صورتت را بخاطر خدا بر خاک بگذار ( کنز العمال ، کتاب الصلاه ، السجود و ما یتعلق به ، ح19809 /465 )


 روایت سوم : ابن عباس از رسول معظم نقل میکند که فرمود : هر کس هنگام سجده بینی اش را همراه پیشانی بر زمین نچسباند نمازش صحیح نیست ( السنن الکبری ، کتاب الصلاه ، باب ما جاء فی السجود علی الانف 2/142 )


 خلاصه : هم فقهای اهل تسنن سجده بر روی خاک را جائز میدانند و هم روایاتی در کتب معتبره اهل تسنن یافت میشود که سجده بر خاک را بهترین سجده ها معرفی میکند . بنا بر این سجده بر خاک از دیدگاه خود اهل تسنن نه تنها مذمت ندارد بلکه رجحان نیز دارد .


 ملاحظه : عده ای که در صدد تفرقه افکنی و ایجاد بد بینی میان مذاهب اسلامی هستند میگویند : سجده بر خاک و مُهر نوعی پرستش مهر است . این عده افراد یا نفهمیده اند و یا نخواسته اند بفهمند که بین سجده کردن بر چیزی و سجده کردن برای آن چیز تفاوت است همچنان که نماز خواندن بسوی کعبه غیر از نماز خواندن برای کعبه است .

۲

 بسم الله الرحمن الرحیم


اشکال


با توجه روایات فراوانی که در باب فضیلت عمر ابن خطاب رضی الله عنه وارد شده است چرا شما شیعیان به آن بزرگوار احترام نمیگذارید ؟ آیا این خلاف سنت رسول خدا در احترام به مومنین نیست ؟؟


جواب


{ از تمامی دوستانی که طالب حق و حقیقت هستند خواهشمندیم که کمی حوصله به خرج داده و جواب این شبهه را با دقت فراوان بخوانند تا در یابند که بحث فضیلت عمر از کجا شروع شده و در تحت چه برنامه ای اهل تسنن این بحث را براه انداخته اند . لازم بذکر است که تمامی روایاتی که از اهل تسنن نقل کردیم مستند است و شما در پایان جواب می توانید به مدرک روایات مراجعه بفرمائید }  


مقدمه : بعد از رحلت پیغمبر اکرم میان امت اسلام اختلاف شد که بطور کلی دو دسته بزرگ بودند. عده ای سعی در اجراء شدن وصایای پیغمبر داشتند که سفارشات متعدد پیغمبر پشتیبان قوی این جریان بود و عده ای سعی در اجراء شدن خلافت خلقاء داشتند که از هیچ پشتیبان مشروعی برخوردار نبودند لذا این عده با طرح و برنامه ریزی خاص خود سعی در مشروعیت دادن افعال خود شدند . این گروه برای مشروعیت بخشیدن به اهداف شوم خود برنامه های خود را قالب سه طرح اجراء کردند که مورد بحث ما طرح سوم است که مفصل در مورد آن بحث میکنیم


طرح اول : جداسازی قرآن کریم از توضیحات پیغمبر >>> در صدر اسلام قرآن را با بیانات پیغمبر برای مردم میخواندند اما عده ای چون بیانات پیغمبر را منافی با مقاصد شوم خود دیدند بیانات آنحضرت را از میان بردند . لازم بذکر است نوشتن قران بدون توضییحات پیغمبر از زمان ابوبکر شروع شده و در زمان خلافت عمر به پایان رسید .


طرح دوم : نابود کردن احادیث پیغمبر >>> چون نقل سنت پیغمبر با اهداف آنها در تضاد بود لذا سعی کردند که سنت پیغمبر را از بین ببرند . اهل تسنن روایتی از عایشه نقل میکنند که ابوبکر در یک شب 500 روایت از پیغمبر را به آتش کشید .


اگر شما به مسند احمد ابن حنبل نگاه بفرمائیید در میابید که نقل روایات از حضرت رسول توسط همسران آنحضرت تفاوت فاحشی دارد . از عایشه 2270 حدیث نقل کرده و از میمونه 62 حدیث و از حفصه 44 حدیث و از ام حبیبه 27 حدیث و از صفیه 9 حدیث و از زینب 4 حدیث نقل کرده در حالیکه پیغمبر هر شبی را در خانه یکی از زوجات بود . احمد ابن حنبل هم با نقل روایت زیاد از عایشه در راستای از بین بردن سنت حقیقی پیغمبر و جایگزین کردن کردن سنت های دروغین گامی در این امر خطیر بر داشته است .


طرح سوم : تنزّل دادن مقام رسول خدا و بالا بردن مقام خلفای سه گانه >>> این بخش در دو قسمت به اجراء در آمد . قسمت اول : تنزل دادن مقام رسول خدا از مقام پیغمبری به مقام یک انسان عادی . قسمت دوم : بالا بردن مقام خلفای سه گانه خصوصا خلیفه دوم تا حد مقام پیغمبری و گاه بالاتر از آن


توضییح قسمت اول : قرآن مجید درباره پیغمبر اکرم میفرماید : و ما ینطق عن الهوی .... الا وحی یوحی یعنی پیغمبر اکرم از روی هوا و هوس سخن نمیگوید بلکه هر چه هست وحی الهی است . او که سخنش از سر هوا و هوس نیست یقینا افعالش نیز از سر هوا و هوس نیست . اما اهل تسنن روایاتی را نقل کردند که با این آیه در تضاد است و صد البته که تمام این روایات برای تنزّل دادن مقام پیغمبر است


روایت اول : اهل تسنن از جاعل بزرگ حدیث یعنی ابوهریره نقل میکنند که گفته است : روزی رسول خدا چنین میگفت : خداوندا ! محمد تنها یک انسان است ، آن سان که دیگر انسانها خشم می آورند او خشم می آورد پس هر گاه مومن را آزار رساندم یا ناروا گفتم یا تازیانه زدم آن را برای او کفاره قرار بده !!! ....... همچنانکه در این حدیث جعلی میبینید ( نعوذ بالله >>> ) پیغمبر اکرم خود را انسان عادی و تابع هوا و هوس معرفی میکند و آنوقت از خدا میخواهد که اگر یک وقت اسیر غضب شد و به کسی آزار رساند خداوند آزار به آنفرد را کفاره گناهان او قرار دهد .


روایت دوم : اهل تسنن روایتی را نقل میکنند مبنی بر اینکه پیغمبر غسل واجب بر گردن او بود ولی فراموش کرده و همانطور به مسجد آمد که موقع نماز یادش آمد و به مردم اعلان کرد که من غسل واجبم را انجام نداده ام پس منتظر بمانید . مردم منتظر ماندند تا پیغمبر غسل خود را انجام دادند و به مسجد بر گشتند و آنگاه نماز خواندند.... همچنانکه میبینید این حدیث عصمت پیغمبر را زیر سوال برده و آن بزرگوار را از یک انسان عادی نیز بی توجه تر معرفی کرده است .


روایت سوم : اهل تسنن روایتی را نقل میکنند که در آن صراحتا یکی از کارهای حرام به پیغمبر نسبت داده شده است . بعدها علمای اهل تسنن بمانند شافعی و نووی در صدد توجیه فعل پیغمبر بر آمدند . ما از باب عذرا بالحیاء مضمون این روایت را نقل نمیکنیم .


ملاحظه : سلمان رشدی که نویسنده کتاب آیات شیطانی است میگوید : من مطالبی را که در کتاب خود نوشتم در کتابهای حدیثی مسلمانان پیدا کردم که مراد همین دسته احادیثی استکه اهل تسنن نقل کردند .


توضییح قسمت دوم : اهل تسنن با نقل روایاتی مقام خلفاء خصوصا خلیفه دوم را تا جائی بالا برده اند که پیغمبر اکرم را نیز بدان مقام راهی نیست !!! ما در اینجا به سه نمونه از این روایات اشاره میکنیم


روایت اول : سلسله روایاتی وجود دارد که موافقات عمر نام گرفته است . این روایات میگوید : خداوند بعضی از آیات الهی را طبق نظر عمر و بر خلاف نظر رسول خدا نازل کرده است !!! مثلا اهل تسنن روایتی را نقل میکنند مبنی بر اینکه : کسی از دنیا رفته بود و پیغمبر خواست بر او نماز بخواند ولی عمر ابن خطاب به پیغمبر اعتراض کرده و گفت : این فرد از منافقین است چرا بر او نماز میخوانی ؟؟ پیغمبر به گفته او اعتناء نکرده و نماز خواند . آنگاه خداوند این آیه را نازل کرده : از این پس هرگز بر کسی که از آنان بمیرد نماز مخوان و در کنار قبرشان مایست . یعنی آیه طبق نظر عمر نازل شده است !!


روایت دوم : سلسله روایات وجود دارد که عمر ابن خطاب را محدث معرفی میکنند . محدث یعنی کسی که سخن وحی میشنود . مثلا از عایشه نقل میکنند که پیغمبر اکرم فرمودند : در امتهای پیشین کسانی مورد خطاب وحی بوده اند . اگر در میان امت من یکی از اینگونه کسان باشد عمر ابن خطاب از آنان است !! برای دیدن مدرک حدیث اینجا را کلیک کنید


ملاحظه : بارها اهل تسنن از زبان عمر ابن خطاب نقل کردند که : لولا علیّ لهلک العمر یعنی اگر نبود علی علیه السلام هر آینه عمر هلاک میشد یا اینکه خود اهل تسنن نقل کردند که وقتی فردی بنزد عمر ابن خطاب آمد و از او در مورد آیه والذاریات زروا سوال کرد . خلیفه بجای جواب ، آن مرد را به باد کتک گرفت . آیا نقل اینطور احادیثی با محدث بودن جناب عمر ابن خطاب در تضاد نیست ؟؟


روایت سوم : سلسله روایاتی وجود دارد که بدعت های عمر را مطرح میکند که در بعضی از این روایات عمر ابن خطاب صراحتا از فعل خود تعبیر به بدعت میکند . مثلا روایتی استکه میگوید : عمر ابن خطاب شبی از شبهای مبارک ماه رمضان به مسجد آمد و دید مردم بصورت فرادی نماز تراویح میخوانند . از این وضع خوشش نیامد لذا دستور داد که ابیّ ابن کعب جلو بایستد و پیش نماز شود و بقیه به او اقتداء کنند . فردا شب که آمد دید همه نماز تراویح را به جماعت میخوانند . گفت : این چه خوش بدعتی است !!


خلاصه : دوستان ؛ خود قضاوت کنید که


آیا نقل روایات جعلی که مقام عمر را از مقام پیغمبر بالاتر دانسته است می تواند فضیلتی برای عمر به حساب بیاید ؟


آیا نقل روایات جعلی توسط عایشه که عمر را مرتبط با منبع وحی معرفی کرده و در عین حال با روایات فراوانی که خود اهل تسنن نقل کردند در تضاد است ، می تواند فضیلتی برای عمر به حساب بیاید ؟


آیا بدعت گذاری که یکی از سنتهای عمر این خطاب بوده و در عین حال یکی از بزرگترین گناهان در اسلام به شمار می رود میتواند فضیلتی برای عمر به حساب بیاید ؟


آیا اینها فضیلت است ؟


نکته 1 : مبنای ما در این شبهه بر آن بود که ریشه ای بحث کنیم لذا مواردی خاص که اهل تسنن بر آن اصرار دارند و آن را جزء فضیلت های عمر به حساب می آورند بمانند فتح ایران و غیره را درفرصتی دیگر مورد بحث قرار خواهیم داد و روشن خواهیم کرد که هیچکدام از آن اصلا فضیلت به حساب نمی آیند


نکته 2 : ما برای کم حجم شدن جوابیه این شبهه ، مدارک احادیث نقل شده از اهل تسنن را در جای دیگر زدیم که اگر مایل به دیدن مدارک تمام این احادیث هستید اینجا را کلیک کنید